خلاصه قسمت 20 سریال دونگ یی
افراد ناشناس به سراغ دونگ یی میان و اونو که در گوشه ای منتظر بازگشت برادرش بود رو میگیرن و با خودشون میبرن.

رئیس نگهبانی و چونسو هم منتظر خبری از سربازا بودن که رفته بودن دنبال دونگیی وقتی میفهمن که خبری ازش نیست شروع به گشتن به دنبال اون میکنن. چون میدونن جونش درخطره.

اما اون افراد ناشناس افراد رئیس جانگ برادر بانو جانگ بودن که اونو گرفتن و اونو زندانی کردن . و رئیس جانگ بهشون دستور میده که از شر اون خلاص بشن و اونو توی رودخونه غرقش کنن. توی قصر که دیگه همه چیز علیه ملکه شده حتی امپراتور هم دیگه به ملکه اعتماد نداره و حال مادر امپراتور هم خیلی وخیم شده.





رئیس نگهبانی که منشی رو گرفته از او میخواد که بگه چه کسی بهش دستور نوشتن اون حواله پول رو داده تا بوسیله اون بتونن مجرمو پیدا کنن.
اما اون میگه نمیدونه کی پشت این ماجراست و فقط دستور رئیسشو اجرا کرده . و بخشی از نیروهای نگهبان میرن که اونو پیدا کنن و بیارن.


چونسو که نگران دونگ یی هست به افراد رئیس جانگ شک داره به همین علت یکی از اونا رو میگیره و تحت فشارش میزاره و میفهمه که اونا دونگیی رو گرفتن و به سراغ اونا میره اما لحظه ای میرسه که اونا دونگیی رو میندازن توی رود خونه و اونو نجات میده.





افراد نگهبانی که رفته بودن منشی رو بگیرن توی راه بهشون حمله میشه و رئیس نگهبانی میبینه که نیروهاش کشته شدن و در عین حال منشی که زخمی شده فرار میکنه اما زخمش خیلی حاد بوده درنتیجه میمیر و دیگه اونا نمیتونن ثابت کنن که حواله پول چطور گرفته شده . کسایی که به منشی حمله کرده بودن افراد رئیس جانگ بودن که خبری از کشته شدن اون ندارن فقط میدونن که اون زخمی شده.



وزرای حزب جنوبی از این فرصت استفاده میکنن و میخوان که هرچه زودتر ملکه و افرادش مجازات بشن .



دونگیی و دوستانش تصمیم میگیرن برای اینکه بتونن فرصتی بدست بیارن و جلوی بازجویی های دادگستری رو بگیرن دونگ یی رو پیش رئیس جانگ بفرستن و به دروغ بگه که منشی پیش اوناست و در ازای اون اونا بازجویی ها رو متوقف کنن تا کمی فرصت پیدا کنن . اما رئیس جانگ با اینکه شک داره که اونا راست بگن به دستور بانو جانگ (هویی) کاری انجام نمیده.



اما توی تحقیقات یکی از خدمتکارا اعتراف میکنه و گزارششو به امپراتور میدن. و امپراتور که هنوز به ملکه اعتماد داره اما میگه تا زمانی که مدرک دارن من نمیتونم کاری برات انجام بدم.




در طرف دیگه دونگ یی به همراه برادرش میرن که درباره منشی تحقیق کنن و متوجه میشن که اون در اون شهر اشنایی نداشته و به همین دلیل گاوصندوق های تجارتخونه هاشو بررسی میکنن اما چیری بدست نمییارن اما اون یک نامه ای رو به کسی سپرده و میرن اون نامه رو پیدا میکنن و به وسیله اون دیگه میتونن تحقیقات رو دوباره شروع کنن اما…


اما یک اتفاق رخ میده اونم مرگ ملکه مادر هست با مرگ ملکه مادر امپراتور هم همزمان دستور خلع ملکه رو میده و باعث خوشحالی بانو جانگ و دوستانش میشه که با یک تیر هم ملکه و هم ملکه مادر رو از جلوی خودشون خارج کردن.





در این لحظه دونگ یی که تازه وارد قصر شده و از چیزی خبر نداره پیش سربازرس میره تا مدرکو بهش نشون بده که میتونن پرونده رو دوباره باز کنن اما اون بهش میگه که دیگه نمیشه و امپراتور دستور خلع ملکه رو صادر کرده.


