عکس های چان سو (Bae Soo Bin) سری 2

برای دیدن بقیه عکسها به ادامه مطلب بروید

برای دیدن بقیه عکسها به ادامه مطلب بروید

نام بازیگر: 임성민 / Im Sung Min
شغل: بازیگر
تاریخ تولد: 8/ جولای/ 1969 میلادی (17 /تیر/ 1348 شمسی)
قد: 168 سانتی متر
گروه خون:O
آغاز کار: KBS سال 1991 میلای
سریالها:
فیلم ها:
منابع:
1.
http://wiki.d-addicts.com/Im_Sung_Min
2.
http://people.nate.com/people/info/im/se/imseongmin/
3.
http://epg.epg.co.kr/star/profile/index.asp?actor_id=1763
4.
임성민 (1969년) - 위키백과, 우리 모두의 백과사전
5.

نام بازیگر: 최철호 / Choi Chul Ho
شغل: بازیگر
تاریخ تولد: 2 /مارس/ 1970 میلادی (11 /اسفند/ 1348 شمسی)
قد: 182 سانتی متر
وزن: 70 کیلوگرم
خانواده: همسر (Kim Hye Suk)_ یک پسر
سرگرمی ها: مسافرت- ماهیگیری- دوچرخه سواری
مهارت ها: شمشیر بازی کندو
سریالها:
فیلم ها:
جوایز:
منابع:
1.
http://wiki.d-addicts.com/Choi_Chul_Ho
2.
http://people.nate.com/people/info/ch/oi/choichulho/
3.

نام بازیگر: (신국 / Shin Gook (Shin Guk
شغل: بازیگر
تاریخ تولد: 14 /دسامبر/1947 میلادی (22/آذر/1326 شمسی)
قد: 173 سانتی متر
وزن: 73 کیلوگرم
گروه خونی:AB
خانواده:همسر- 2 پسر- 1 دختر
آغاز کار: MBC سال 1969 میلادی
سریال ها:
فیلم ها:
منابع:
1.
http://wiki.d-addicts.com/Shin_Guk
2.
3.
http://people.nate.com/people/info/sh/in/shinkuk/

برای دیدن بقیه عکسها به ادامه ی مطلب بروید

برای دیدن بقیه عکسها به ادامه مطلب بروید

برای دیدن بقیه عکسها به ادامه مطلب بروید

برای دیدن بقیه عکسها به ادامه مطلب بروید

برای دیدن ادامه عکسها به ادامه مطلب بروید
دونگیی به دوستانش گفت که دوباره به بازرسی خزانه میره با اینکه کتک خورده بود و رفت . اما دوستانش به بانوی سربازرس جانگ گفتن و اونم تصمیم گرفت که برای پشتیبانی از دونگ یی به کمکش بره و همراه اون سایر دوستانشم راه افتادن . دونگیی که به ورودی خزانه رسید کارمندان اونجا دوباره تحدیدش کردن و میخواستن بزننش که سایر بانو های بازرس هم سر رسیدن و گفتن که برای بازرسی اومدن و از اون حمایت کردن . از اون طرفم کارمندای خزانه داری کوتاه نیومدن و به سربازا دستور دادن اونا رو بگیرن که …

بقیه در ادامه مطلب
به ادامه مطلب بروید
| کشور | شبکه | وضعیت |
|---|---|---|
| شبکه تلوزیونی کامبوج | تمام شده | |
| MediaCorp Channel U | تمام شده | |
| RTRS | تمام شده | |
| شرکت پخش ژاپن (NHK/JBC) | در حال پخش | |
| شبکه جیامای | در حال پخش | |
| BEC-TERO شبکه 3 | تمام شده | |
| 8TV | در حال پخش | |
| سازمان رادیو و تلویزیون دولتی ترکیه TRT 1 | تمام شده | |
| VTV3 | تمام شده | |
| Crunchyroll | در جریان | |
| صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران شبکه ۳ | در حال پخش |
مجموعه تلویزیونی دونگ یی در ۶۰ قسمت ۶۰ دقیقهای محصول کمپانی ام بی سی کره در سال ۲۰۱۰ است. سریال دونگ یی را سنگ هاب کیم و بیانگ هول لی کارگردانی کردهاند و کول هو چوی، هو ژوهان و جین هی جی در آن به ایفای نقش پرداختهاند. پخش این سریال از ۱۴ اردیبهشت 1391 آغاز شد. پخش «دونگ یی» در ایران هر هفته روزهای یکشنبه<سه شنبه>پنج شنبه در ساعت ۲۰:50 به وقت تهران از شبکه ۳ سیما پخش میشود. سریال دونگ یی درباره دختری به نام دونگ یی است که پدر و برادر خود را در کودکی از دست میدهد و به عنوان خدمتکار، ناخواسته وارد دربار سلطنتی کره میشود؛ او رفته رفته مدارج ترقی را طی میکند و در نهایت، همت، تلاش و پشتکار اوست که همسری پادشاه و مادر بیستمین امپراتور چوسان کره را برایش به ارمغان میآورد.
داستان سریال دونگ یی به زمان سلطنت شاه سوک جونگ از پادشاهان سلسله ی جوسیون می پردازد.شخصیت اصلی مجموعه دختر جوانی است به نام دونگ یی که موفق می شود اعتماد ملکه را به دست آورده و پس از آن به واسطه ی دعاهایش برای سلامتی ملکه در خلال مناقشات دربار که جانگ هی بین به راه انداخته بود مورد توجه شاه قرار می گیرد.دونگ یی در مقام سوک بین صیغه ی شاه شده و پسری از او متولد می شود به عنوان یون گیو که بعدها بیست و یکمین شاه جوسیون می گردد.
دونگ یی زمانی که به قصر رسید متوجه شد که ملکه مادر فوت کرده و هم زمان امپراتور دستور خلع ملکه رو صادر کرده بود.

روز بعد مراسم خلع ملکه از مقامش اجرا میشه و ملکه از مقامش عزل میشه و قصر رو ترک میکنه .





بانو جانگ هم که تونسته بود به یک نقشه از شر ملکه و ملکه مادر خلاص بشه دیگه خیالش راحت شده بود. با حذف مخالفان او دیگه مشکلی برای رسیدن به مقام ملکه جلوی راهش نداره.

دراینجا داستان به عقب برمیگرده و شب گزشته رو مرور میکنه .
دونگیی بعد از شنیدن خبر مرگ ملکه مادر و شروع خلع ملکه به بانوی بازرس میگه که باید جلوی این کارو بگیریم اما اون میگه که دیگه نمیشه . به همین علت خودش تلاش میکنه که مدرک جعلی بودن حواله پول رو به امپراتور بده اما ملازمای قصر اصلی بهش اجازه نمیدن که اینکارو کنه و میگن امپراتور هیچ کسی رو نمیبینه . در این لحظه رئیس سو رو میبینه و رئیس سو به اون میگه که فعلا نباید کاری انجام بدیم چون فایده ای نداره و باعزل ملکه قدرت حزب جنوبی بالا رفته و اگر ما بخوایم پرونده رو دوباره باز کنیم با تمام قدرت جلوی ما می ایستن و نمیزارن ما کاری انجام بدیم و ما باید از این مدرک در موقعیت دیگری استفاده کنیم. به همین علت همه سکوت میکنن . دونگ یی هم پیش ملکه میره و اونم همین پیشنهاد رو میده.




اعضای حزب جنوبی هم حالا که دیگه قدرت دستشون افتاده خیلی خوشحال هستن . بخصوص برادر بانو جانگ که به مقام رئیس پاسبانی چپ رسیده .

خوب داستان این ماجرا تا اینجا دیگه تموم میشه و به حاشیه میره و موضع و ماجرایی جدیدی شروع میشه
(این ماجرا خیلی جالب هست و سرانجام این ماجرا خیلی جزابه البته این آخرین ماجرای این سریال نیست و چند ماجرای دیگه هم هست که اونا هم به نوبه خودشون خیلی جالب هستن بخصوص آخرین ماجرای سریال چون نمیخوام لذتشو از دست بدید بیشتر نمیگم و جای خودش براتون میگم)
بانو های بازرس امروز هرکدومشون پست های جدیدی بهشون تعلق میگیره . برای بازرسی به قسمت های مختلف قصر فرستاده میشن. اما بانوی جدید سربازرس که با رفتن ملکه دوباره به مقامش بازگشته بود و با دونگیی مشکل داشت اونو به خزانه میفرسته این کارو به خواسته بانو جانگ انجام داده بود که میخواست اونو از قصر خارج کنه. با شنیدن اینکه دونگ یی به خزانه فرستاده شده تمام دوستانش شوکه میشن اما دونگ یی که از چیزی خبر نداره زیاد توجه نمیکنه.
(خزانه دربار جایی هست که مسئولای اونجا اجازه بازرسی رو به بانو های بازرس نمیدن وبه این علت دونگیی رو به اونجا فرستادن که چون میدونن اون ادم سمجی هست بنابر این برای خودش شر درست میکنه و باعث میشه که از قصر اخراج بشه اونو اونجا فرستادن.)



دونگ یی به محل خزانه میره اما اونجا بهش اجازه کاری رو نمیدن وفقط میگن همین جا بمون و بعد برو و پرونده ای رو بهش نشون نمیدن که بررسی کنه.


در طرف دیگه ماجرا رئیس جانگ (برادر بانو جانگ (هویی)) به مقام رئیس پاسبانی چپ رسیده . رئیس سو رئیس پاسبانی چپ چونسو (برادر دونگ یی) رو برای اینکه بتونه رئیس جانگ رو بیشترتحت نظر داشته باشه اونو به پاسبانی چپ انتقال داده چرا که الان جون دونگ یی در خطره و اونا میخوان که بهش صدمه بزنن و بهترین راه اینه که مراقب حراکات رئیس جانگ باشن.

امپراتور برای اینکه مشکل کمبود مس رخ داده از قصر خارج شده و به خزانه سر میزنه و میفهمه که دونگ یی به اونجا انتقال پیدا کرده.
روز بعد دونگ یی که میبینه کارمندای خزانه بهش اجازه بررسی مدارک رو نمیدن به طور پنهانی به سراغ پرونده ها میره و اونا رو بررسی میکنه و متوجه خطا ها ی اونا میشه و دفتر درآمد ها رو برمیداره که بره اما هنگامی که خارج میشه کارمندا و رئیس خزانه اونو میگیرن و بعد اونو کتک میزنن و رهاش میکنن بره.




دونگ یی رو خدمتکارا به قسمت بازرسی میرسونن و موضوع رو دونگیی به سربازرس جانگ که دوستش هست میگه و اون میگه کارمندای اونجا به دلیل اینکه اموال امپراتوری رو توی دستشون دارن به کسی اجازه ی بازرسی رو نمی دن و روال معمول این بوده که ما هم با اونا کاری نداشتیم .
دونگ یی موضوع رو به رئیس سو (فرمانده نگهبانی چپ) میگه و اون اونو پیش یکی از دوستانش که جزو مشاورای دربار هست میبره و از اون راهنمایی می خواد . مدرکی که دونگیی توی خزانه دیده بود این بود که 10 هزار دیانگی که برای کنارگزاشتن ملکه و مرگ ملکه مادر خرج شده بود از دارایی های امپراتور استفاده شده بوده و این پول رو رئیس جانگ به طریقی استفاده کرده بود . مشاور هم میگه که باید مدرک رو برداریم و راهنمایشون میکنه.

دونگ یی که مصمم شده بود روز بعد به دوستاش میگه که میخواد دوباره به سراغ خزانه بره و مدارک رو بررسی کنه اما دوستاش میگن که این کارو نکنه اما اون میره . وقتی دونگ یی به خزانه میرسه کارمندای خزانه جلوش می ایستن و میخوان تنبیهش کنن اما … از اون طرف وقتی سر بازرس جانگ متوجه میشه به همراه سایر بانو های بازرس که دوست دونگ یی بودن به محل خزانه میان و در لحظه ای که کارمندا میخوان با دونگ یی درگیر بشن میرسن و میگن که ما میخوایم خزانه رو بررسی کنیم. اما اونا نمیزارن و جلوی هم می ایستن …

اینم پایان قسمت بیست و یکم سریال دونگ یی.
افراد ناشناس به سراغ دونگ یی میان و اونو که در گوشه ای منتظر بازگشت برادرش بود رو میگیرن و با خودشون میبرن.

رئیس نگهبانی و چونسو هم منتظر خبری از سربازا بودن که رفته بودن دنبال دونگیی وقتی میفهمن که خبری ازش نیست شروع به گشتن به دنبال اون میکنن. چون میدونن جونش درخطره.

اما اون افراد ناشناس افراد رئیس جانگ برادر بانو جانگ بودن که اونو گرفتن و اونو زندانی کردن . و رئیس جانگ بهشون دستور میده که از شر اون خلاص بشن و اونو توی رودخونه غرقش کنن. توی قصر که دیگه همه چیز علیه ملکه شده حتی امپراتور هم دیگه به ملکه اعتماد نداره و حال مادر امپراتور هم خیلی وخیم شده.





رئیس نگهبانی که منشی رو گرفته از او میخواد که بگه چه کسی بهش دستور نوشتن اون حواله پول رو داده تا بوسیله اون بتونن مجرمو پیدا کنن.
اما اون میگه نمیدونه کی پشت این ماجراست و فقط دستور رئیسشو اجرا کرده . و بخشی از نیروهای نگهبان میرن که اونو پیدا کنن و بیارن.


چونسو که نگران دونگ یی هست به افراد رئیس جانگ شک داره به همین علت یکی از اونا رو میگیره و تحت فشارش میزاره و میفهمه که اونا دونگیی رو گرفتن و به سراغ اونا میره اما لحظه ای میرسه که اونا دونگیی رو میندازن توی رود خونه و اونو نجات میده.





افراد نگهبانی که رفته بودن منشی رو بگیرن توی راه بهشون حمله میشه و رئیس نگهبانی میبینه که نیروهاش کشته شدن و در عین حال منشی که زخمی شده فرار میکنه اما زخمش خیلی حاد بوده درنتیجه میمیر و دیگه اونا نمیتونن ثابت کنن که حواله پول چطور گرفته شده . کسایی که به منشی حمله کرده بودن افراد رئیس جانگ بودن که خبری از کشته شدن اون ندارن فقط میدونن که اون زخمی شده.



وزرای حزب جنوبی از این فرصت استفاده میکنن و میخوان که هرچه زودتر ملکه و افرادش مجازات بشن .



دونگیی و دوستانش تصمیم میگیرن برای اینکه بتونن فرصتی بدست بیارن و جلوی بازجویی های دادگستری رو بگیرن دونگ یی رو پیش رئیس جانگ بفرستن و به دروغ بگه که منشی پیش اوناست و در ازای اون اونا بازجویی ها رو متوقف کنن تا کمی فرصت پیدا کنن . اما رئیس جانگ با اینکه شک داره که اونا راست بگن به دستور بانو جانگ (هویی) کاری انجام نمیده.



اما توی تحقیقات یکی از خدمتکارا اعتراف میکنه و گزارششو به امپراتور میدن. و امپراتور که هنوز به ملکه اعتماد داره اما میگه تا زمانی که مدرک دارن من نمیتونم کاری برات انجام بدم.




در طرف دیگه دونگ یی به همراه برادرش میرن که درباره منشی تحقیق کنن و متوجه میشن که اون در اون شهر اشنایی نداشته و به همین دلیل گاوصندوق های تجارتخونه هاشو بررسی میکنن اما چیری بدست نمییارن اما اون یک نامه ای رو به کسی سپرده و میرن اون نامه رو پیدا میکنن و به وسیله اون دیگه میتونن تحقیقات رو دوباره شروع کنن اما…


اما یک اتفاق رخ میده اونم مرگ ملکه مادر هست با مرگ ملکه مادر امپراتور هم همزمان دستور خلع ملکه رو میده و باعث خوشحالی بانو جانگ و دوستانش میشه که با یک تیر هم ملکه و هم ملکه مادر رو از جلوی خودشون خارج کردن.





در این لحظه دونگ یی که تازه وارد قصر شده و از چیزی خبر نداره پیش سربازرس میره تا مدرکو بهش نشون بده که میتونن پرونده رو دوباره باز کنن اما اون بهش میگه که دیگه نمیشه و امپراتور دستور خلع ملکه رو صادر کرده.



با شنیدن اینکه ملکه توی این کار نقش داشته همه بهت زده میشن چرا که ملکه کسی بوده که این پرونده رو روکرده و مجرمارو پیدا کرده



به همین علت دونگ یی میره پیش بانو جانگ تا با هاش حرف بزنه اما از اینجای داستان به بعد همه چیز عوض میشه و بانو جانگ و دونگ یی دیگه باهم صمیمی نیستن و دشمن هم میشن و دونگ یی به طرف ملکه و ملکه مادر میره و به ملکه کمک میکنه.


امپراتور هم که خودش شوکه شده با ملکه و بانو جانگ صحبت میکنه و بانو جانگ هم تا میتونه گله میکنه .امپراتور که نمیدونه الان کدام یکیشون دارن راست میگن به ریئس نگهبانی خبر میده که تحقیق کنه و حقیقت رو براش پیدا کنه:



رئیس نگهبانی هم شروع به تحقیق میکنه به دونگ یی هم میگه که خودشو درگیر نکنه وگرنه اگر ملکه محکوم بشه پای اون و دستش هم گیر هست.

ملکه سربازرس و دونگیی رو میبینه و میفهمن که بانو جانگ چه نقشه ای برای ملکه کشیده و ملکه هم از اینکه پای دونگیی و سربازرس رو هم به ماجرا کشونه سخت ناراحته.

در بازرسی هایی که انجام میشه یک حواله پول 10 هزار نیانگی پیدا میشه که توی خونه پزشک بوده و چون اون پزشک با خاواده ملکه در ارتباط بوده و این پول به اسم اونا بوده همه چیز علیه ملکه میشه.






بنابر این دادگستری میاد و خدمتکارای ملکه رو میبرن برای بازجویی و و از اون طرف هم دونگیی که نمیتونه ساکت بشینه با برادرش میرن دنبال مدرک که ببین اون حواله چطور صادر شده اونا به تجارت خونه ها یی که میتونن چنین پولی رو بدن سر میزنن و میبینن که فقط یک تجارت خونه میتونه چنین پولی رو بده و دنبال منشی اون تجارت خونه میگردن.



اون طرف قضیه توی قصر تمام خدمتکارای ملکه رو بردن دادگستری و همه چیز علیه اون شده . حال ملکه مادر هم خیلی بده و بیهوش شده و هنوز بهوش نیومده.




بیرون قصر دونگیی و چونسو منشی رو پیدا می کنن و تعقیبش میکنن ولی چون خطر ناک شده بود چونسو از دونگ یی میخواد که یه جا صبر کنه تا اون تنهایی منشی رو تعقیب کنه . بین راه یه تعداد به منشی حمله میکنن که چونسو همهشونو میزنه اما در همین لحضه سربازای نگهبانی سر میرسن و اونو بازداشت میکنن و میبرن قصر توی قصر معلوم میشه که دونگ یی و اون باهم خواهر و برادرن و داشتن دنبال منشی می گشتن . و رئیس نگهبانی وقتی اینو میفهمه اونو آزاد میکنه و سربازا رو میفرسته تا برن دونگی رو برگردونن اما هیچ خبری از دونگیی پیدا نمیشه چرا که یه تعداد ناشناس دنبال اون بودن واونو گرفتن .


